خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

خانه پدری

تاکه بودیم نبودیم کسی...کشت ما را غم بی هم نفسی

آرمان شهر مهدوی, مدیریت علوی در تمدن اسلامی نوین(۳)

نظرات 2 + ارسال نظر
یاسمین سه‌شنبه 30 آبان 1391 ساعت 09:43 http://yasamint63@yahoo.com

و این آغاز انسان بود...
از بهشت که بیرون آمد، دارایی اش یک سیب بود. سیبی که به وسوسه آن را چیده بود. و مکافات این وسوسه هبوط بود.
فرشته ها گفتند: تو بی بهشت می میری. زمین جای تو نیست. زمین همه ظلم است و فساد.
انسان گفت: اما من به خود ظلم کرده ام. زمین تاوان ظلم من است. اگر خدا چنین می خواهد، پس زمین از بهشت بهتر است.
خدا فرمود: برو و بدان جاده ای که تو را دوباره به بهشت می رساند از زمین می گذرد، زمینی آکنده از شر و خیر، آکنده از حق و از باطل، از خطا و صواب، و اگر خیر و حق و صواب پیروز شد تو باز خواهی گشت وگرنه...
و فرشته ها همه گریستند. اما انسان نرفت. انسان نمی توانست برود. انسان بر درگاه بهشت وامانده بود. می ترسید و مردد بود. و آن وقت خدا چیزی به انسان داد. چیزی که هستی را مبهوت کرد و کائنات را به غبطه واداشت.
انسان دست هایش را گشود و خدا به او اختیار داد.
خدا فرمود: حال انتخاب کن. زیرا که تو برای انتخاب کردن آفریده شدی. برو و بهترین را برگزین که بهشت، پاداشِ به گزیدن توست. عقل و دل هزاران پیامبر نیز با تو خواهند آمد، تا تو بهترین را برگزینی. و آنگاه انسان زمین را انتخاب کرد. رنج و نبرد و صبوری را. و این آغاز زندگی انسان بود.

یاسمین یکشنبه 28 آبان 1391 ساعت 10:18 http://yasamint63@yahoo.com

سلام بر دوست عزیزم . از اینکه تحقیقات پر بار و مباحث علمی، را به قلم خودتان بر روی وبلاگ می گذارید تا عموم از آن استفاده کنند و به نوعی با شما آشنا شوند ممنونیم .فقط نکته را لازم دیدم یاد آورشوم که با توجه به اینکه موضوعات مقالات شما به نوعی سلسه وار و با یک ژیوستگی خاص است لذا چنانچه مقدور است پیوستی از مفاهیم اصلی مطالب قبلی را به مقاله های جدید افزوده تا رشته افکار خواننده های جدید منسجم و مقاله را ملموس تر درک کند . یا علی

به چشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد